سمیه قاضیزاده: شاید اگر قرار بود از میان 50 موسیقیدان برجسته ایرانی نام کسی به عنوان چهره ماندگار اعلام شود، رای پنجاهم هم به علیرضا افتخاری نمیرسید، اما پنجشنبه شب در کمال شگفتی به افتخاری لقب چهرهی ماندگار اعطا شد. در کنار او مجید انتظامی هنرمند دیگری بود که به نشان و لقب چهرهی ماندگار رسید.
در شرایطی که هنرمندان مطرح و زحمت کشیدهای چون ، شهرام ناظری، محمدرضا درویشی، احمد ابراهیمی، همایون خرم، هرمز فرهت، حسین علیزاده، احمد پژمان، امین الله رشیدی و ...هنوز این عنوان را دریافت نکردهاند، توجیه اعطای این عنوان به افتخاری چیست؟
کافی است به اسامی موسیقیدانانی که طی دورههای گذشته موفق به کسب این عنوان شدهاند نگاهی بیندازید تا ناهمگونی علیرضا افتخاری را با آنها دریابید. هنرمندان بزرگی که هرکدام عمرشان را صرف حیات موسیقی ایران کردهاند. چهرههایی چون مجید کیانی، حسن کسایی، فریدون ناصری، حسن ریاحی، جلیل شهناز، فرهاد فخرالدینی، علی تجویدی، فرامرز پایور، محمد نوری و مصطفی کمال پورتراب.
واقعا در میان این هنرمندان، جایگاه علیرضا افتخاری کجای ماجراست؟ آن هم کسی که در ماههای اخیر، حاشیههایش تیتر یک روزنامهها و مجلات و نقل محافل بود، اما ظاهرا تنها دلیلی اعطای لقب چهرهی ماندگار به او را هم باید در همین حواشی جستجو کرد و آنرا نوعی دلجویی سیاسی دانست. از قضا همین اتفاقات است که شائبه سیاسی بودن چهرههای ماندگار را تائید میکند.
افتخاری خوانندهای است بسیار پرکار و نه البته گزیدهکار. باید به لیست فعالیتهای علیرضا افتخاری موارد دیگری از جمله دید و بازدیدهای دولتی و نامهنگاریهای گاه و بیگاه را هم اضافه کرد. افتخاری بعد از دیداری که با رئیس جمهور داشت در معرض برخی انتقادات قرار گرفت و به نظر میرسد اعطای لقب چهرهی ماندگار به او، به همین دلیل و مربوط به همین ماجراها باشد. هرچند حتی اگر افتخاری امسال چه به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب نمیشد، با نامههایی که نوشت و حرفهایی که زد، در حافظهها ماندگار شده بود!
اما حالا تبعات این حرکت دوستان که ناگهان تصمیم گرفتند برای اینکه دل شکسته افتخاری را بند بزنند لقب «چهره ماندگار» به او اعطا کنند، چیست؟ علاقهمندم بدانم در کارنامه درخشان استاد چه چیزی چشم آقایان را گرفته که او را شایسته اعطای چنین نشانی دانستند؟
افتخاری که گل سرسبد کارهایش همچنان همان آلبوم «نیلوفرانه» است و شهره به انتشار n آلبوم در سال، چرا باید مستحق گرفتن چنین عنوانی باشد؟ مگر یکی از اهداف -احتمالا ثانویه- همایش چهرههای ماندگار، الگوسازی نیست؟ با این حساب الگویی که علیرضا افتخاری به خوانندگان نسل جوان میدهد، انتشار فورانی آلبوم در هر سال و البته بازخوانی ترانههایی است که پیش از این خوانندگان زن رژیم گذشته آنها را خوانده بودند.
اگر این تفاوتها را کنار بگذاریم، فرق افتخاری با سراج، علیرضا قربانی، سالار عقیلی یا هر خواننده دیگری در چیست؟ اینکه صدای بهتری دارد که استفاده از آن را بلد نیست و به قول بسیاری از استادان موسیقی ایران «قدرش را نمیداند»؟ یا اینکه از عهده اجرای یک کنسرت ساده برنمیآید؟ حتما 3-4 سال پیش و کنسرت رشت را را یادتان میآید؟ کنسرتی که از جمله اولین و آخرین کنسرتهایی بود که او در ایران برگزار کرد، اما به دلیل پلیبک خواندنش اعتراضات مردم آنقدر بالا گرفت که نه تنها کنسرت لغو شد بلکه حتی چرخهای ماشین افتخاری را هم پنچر کردند!
یادم میآید بچه که بودیم شاگردهای شیطان و بینظم کلاس را به مدت یک هفته یا مبصر میکردند یا مامور بهداشت، تا در این یک هفته آن عادتهای غلطی که دارند از سرشان بپرد و مثل بقیه بچههای کلاس بشوند. اگر اینطور است شاید بشود امید این را داشت که افتخاری-چهرهی ماندگار موسیقی ایران- از این به بعد، مثلا هر دو سال یکبار آلبوم منتشر کند یا هر از گاهی کنسرت بدهد، یا از اینها گذشته، حداقل پای دیداری که میرود بایستد.
اما مجید انتظامی دیگر موسیقیدانی بود که شب گذشته به عنوان چهرهی ماندگار انتخاب شد. او سالهاست که به آقای جوایز موسیقی فیلم ایران شهرت دارد. کلی موسیقی فیلم معروف با ملودیهای ماندگار ساخته که کافی است نام هر کدامشان بیاید تا ملودیشان را به یاد بیاوری. از «دستفروش» و «بایسیکلران» گرفته تا «از کرخه تا راین» و «روز واقعه» و «بوی پیراهن یوسف». به هر حال انتظامی کارنامه درخشانی در زمینه ساخت موسیقی فیلم دارد. بجز موسیقی فیلم، او قطعات آزاد و سمفونیهای زیادی را هم نوشته که برخیشان از جمله سمفونی «ایثار» از آثار ارزشمند موسیقی ایران به حساب میآیند.
با وجود اینکه باید پذیرفت که قرار گرفتن نام مجید انتظامی در لیست اسامی چهرههای ماندگار اتفاق غریبی نبود، اما اینکه چرا امسال باید به انتظامی این جایزه اهدا شود هم دلایل خاص خودش را دارد.
انتظامی طی سالهای اخیر، عمرش را وقف ساخت سمفونیهای سفارشی کرده و سالی چند سمفونی برای دفاع مقدس، انقلاب و از این قبیل نوشته و اجرا میکند. او بیش از هر موسیقیدان دیگری طی چند ساله اخیر فعالیت دولتی داشته و در کنار نام آهنگساز دیگری چون شاهین فرهت به عنوان یکی از سمبلهای موسیقی سفارشی شناخته میشود.
دربارهی اینکه سفارشی ساختن خوب است یا بد، لازم است یا نه و از اینجور بحثهای ارزشگذارانه صحبت نمیکنیم، اما واقعیت را هم نمیشود کتمان کرد. به مجید انتظامی بعد از ساخت این سمفونیها، جایزه چهرهی ماندگار داده شده، وگرنه انتظامی که در طول این چند سال، موسیقی ویژهای به خصوص در زمینه موسیقی فیلم که تخصص اصلیاش است خلق نکرده است. از جمله آخرین موسیقی فیلمهایی هم که نوشته باید به فیلم ضعیفی با پسزمینه جنگ اشاره کرد که حتی اجازه اکران را در همین دولت دریافت نکرد. مجید انتظامی همان مجید انتظامی 5-6 سال پیش است با چند سمفونی اضافه! که ظاهرا همینها هم بهانهی اهدای جایزه چهرهی ماندگار به او شدهاند.
البته که چه بسیار تفاوتها میان این دو چهره ماندگار موسیقی! انتظامی سالهاست با ملودیهایش جایش را در دل مردم باز کرده، ماندگار شده و در میان اهالی موسیقی هم از ارج و قرب ویژهای برخوردار است. او به هرحال نهتنها در کارش دانش کافی دارد و تحصیلکرده این رشته است بلکه در زمینه هنر خلاقه هم در زمرهی خلاقترین و با قریحهترین آهنگسازان ایران به شمار میرود.
لینک مطلب در سایت خبر آنلاین:http://www.khabaronline.ir/news-109406.aspx